هشت ماهگی
مسافرت بابایی
دیشب بابایی به ماموریت رفت و ما از بابایی فیلم گرفتیم که وقتی دلمان برایش تنگ می شود نگاش کنیم
نویسنده :
مامان و بابا
12:48
حمام
تاتای باباومامان دیروز حمام کرده ولی خیلی از حمام خوشش نمی آید از اول تا آخرش گریه می کند . دیشب گوشی من شماره بابایی را گرفته بودم بعد از نیم ساعت تاتا شماره بابا را به وسیله دکمه repeat , talkگرفته بود این اولین بار بود که تاتا با بابا تماس داشت .(هفت ماه ویازده روزگی ...
نویسنده :
مامان و بابا
12:53
شروع به صحبت کردن
سلام زیبای مادر امروز دوشنبه ١٦/١٠/٩٢ الان دارد برف می بارد خیلی خوشحالم که اولین زمستان زندگیت داری برف را تجربه می کنی آخه بعداز چند سال امروز دارد برف می بارد . دیروز ساعت ده ونیم که برای شیر آمدم شما نوبت بهداشت داشتی ساعت ١٠:٥٠ دقیقه شما را به بهداشت بردم خدا را شکر خلوت بود . وزن : ٧.٧٠٠ قد: ٦٩ دورسر: ٤٣.٥ از روز شنبه «هفت ماه و شش روزگی» تمام سعی خودت را می کنی تا کلمه ای را بیان کنی اولین کلمات را که ادا کردی "طاقا طاقا" و "گ گ گ" و "گی گی گی" است . دیشب برای اولین بار به شما کمی موز دادم آب سیب هم دو سه روزی می شود که شروع کردم . روز سه شنبه به خاطر برف تعطیل بود ب...
نویسنده :
مامان و بابا
20:58
برف
سلام کوچولوی مامان شمادیروز برای اولین بار لذت بارش برف راتجربه کردی به خاطر سردی هوا ازپشت پنجره بادیدن برف شادی می کردی امیدوارم بختت مانند برف سفید باشد. دوست دارم سفید برفی مامان
نویسنده :
مامان و بابا
20:56
شروع غذا
امروز برای اولین بار تصمیم به شروع غذا برای شما گرفتم غذای شما شامل آرد برنج آب شکر و روغن ذرت می باشد که صبح درست کردم وامروز یک قاشق مرباخوری شما خوردی ولی من از صبح استرس داشتم که مشکلی پیش نیاد و به معده کوچکت بسازد خدا را شکر خوب بودی ولی عصر دوسه بار شیر بالاآوردی . راستی روروئکت هم امروز راه انداختم و شما برای اولین بار داخلش نشستی . آخه من ده روز دیگر باید به اداره بروم دوست دارم دختره گلم را طوری تربیت کنم که بتواند با هر شرایطی کنار بیاید. دوست دارم دختر عزیزم. ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:36
7ماهگی
امروز آوای مامان 7ماهه می شود کوچولوی مامان دیگه داره بزرگ می شه کلمات جدیدی که یاد گرفتی «ده ده» و «هه هه» جمعه در راه باغ بود . راستی دیشب به سوپت قلم کهره کوچک اضافه کردم . ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:36
شیرین کاری
یک هفته ای است که آوای مامان با هر تکان خوردن آواز می خواند به محض تکان دادنش شروع به آواز خواندن می کند . با صدای بلند که من فکر میکنم الان است که گلویت درد بگیرد. ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:35