آوا جانآوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

ني ني زيباي ما

پافيلا

1392/2/19 11:57
نویسنده : مامان و بابا
161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل هميشه بهار

ديروز بعدازظهر بابايي مي خواست برود كارخانه من را رساند خانه پدربزرگ من هوس پافيلا كرده بودم آقاجون رفت ذرت خريد و ذرتها را بوداد و براي من آورد

طوري كه خاله جون حسوديش شد گفت چقدر هواش و داري .آخه آقا جونت خيلي مهربونه اميدوارم هميشه صحيح و سالم باشه .

من به داشتن چنين پدري افتخار مي كنم  .

آقاجون خيلي براي من زحمت كشيده هنگامي كه بچه بودم من و خاله الهام را به پارك مي برد و با ما بازي مي كرد.

وقتي ازمدرسه تعطيل مي شدم تنها پدري كه دنبال فرزندش آمده بود باباي من بود حتي وقتي كارمند شدم مي آمد اداره دنبالم و من را شرمنده مي كرد

هنوز هم خيلي هواي من را دارد وقتي بابا جلال نيستش مي روم خانه آقا جون و مامان جون نمي گذارد به من بد بگذرد اميدوارم بتوانم محبتهايشان را جبران كنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)