ایستادن
آوا جان یاد گرفته به کمک میز وسط سالن بایستد و جعبه دستمال کاغذی را از روی میز بر می دارد و با برداشتن دستمال یادش می رود خودش را بگیرد و می افتد . (هشت ماه و دوازده روزگی )
تازه دختر عزیزم با دست و پای کوچولویش چهاردست و پا راه می رود.
هنگام ایستادن هم دوست دارد برروی پنجه پا بایستد .
عزیزم
به عقب بنگر و خدا را شکر کن
به جلو نگاه کن و به خدا اعتماد کن
خداوند درهایی را میبندد که هیچکس نمی تواند باز کند
و
درهایی را می گشاید که کسی نمی تواند ببندد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی