سیزده بدر
اولین سیزده بدر آوا خانم باران شدیدی می بارید و ما مجبور شدیم کل روز را داخل کانکس نگهبانی کارخانه بگذرانیم .
عصر که به منزل آمدیم آوا کوچولوی مامان بدون کمک چند ثانیه بر روی پاهای کوچکش می ایستاد و دو قدم بر می دارد واین باعث شادی هر چه بیشتر ماشد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی