آوا جانآوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

ني ني زيباي ما

رفتن مامان به سره کار

1392/9/12 8:37
نویسنده : مامان و بابا
92 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سومین روز کاری مامان رها بعد از شش ماه در کنار هم بودن در اداره می باشد تمام وقت نگران شما هستم وخیلی دلم برای دختره عزیزم تنگ می شود .

صبح زود صبحانه شما را آماده می کنم می گذارم داخل ماشین بابایی و به اداره می آیم بابایی شما را به منزل مادر بزرگ می برد .ساعت 10/5 تا 11/5 هم جهت شیر دادن به دختره گلم به منزل مادر بزرگ می آیم.

صبحها غذای شما فرنی و بعدازظهرها سوپ می باشد شما سوپ خوردن را از شنبه 92/9/9 شروع کردی .

الان تماس گرفتم به مادربزرگ و صدایت را شنیدم دلم خیلی برایت تنگ شد و دلشوره ی عجیبی گرفتم و اشک در چشمهایم جمع شد .

تو الان کجایی داری چکار می کنی خوبی گلکم گرسنه ات نیست خیس نکردی لباسهایت تمیز است مشکلی نداری ..........

وای خدا دارم دیوانه می شوم .

دوست دارم مهربانترین فرشته ی روی زمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)