آوا جانآوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

ني ني زيباي ما

سفر به مشهد

روز سه شنبه مورخ 93/10/2 آوا جان برای سومین بار به اتفاق بابایی و مامان و خانواده خاله جون سارا به مشهد رفتند آوا کوچولو که برای اولین بار هواپیما سوار می شد در طول پرواز خواب بود . خیلی خوش گذشت چون هوا سرد بود بابایی هم خیلی با ما همکاری کرد من نیمه شب  که شما و بابایی خواب بودی به حرم می رفتم . پدیده شاندیز،بازار الماس شرق و شهر بازی  هم رفتیم که خیلی خوش گذشت .و روزجمعه ظهر برگشتیم .
7 دی 1393

واکسن یکسال و نیمگی

دیروز دوشنبه 10آذر 93 من و آوا کوچولو به اتفاق خاله سارا به مرکز بهداشتی برای تزریق واکسن رفتیم ما زود رفته بودیم 45 دقیقه ای گذشت تا مسئول مرکز آمد شما در این مدت کمی بازی کردی و من چند تا عکس از شما انداختم . مسئول مرکز تا وارد شد من به ایشان گفتم شما می ترسی روپوش سفید نپوشد . قد و وزن شما راگرفت بعد رفتیم داخل اتاق و شما را آماده کردم برای واکسن . قد: 83 وزن : 11/100 دورسر: 47/5 بعد به خانه مادربزرگ رفتیم شما از بغل من پایین نمی آمدی بعد به خانه رفتیم شما خوابیدی بابایی که از سرکار برگشت با صدای زنگ از خواب پریدی و شروع به گریه نمودی حوله گرم برایت گذاشتم ولی بمیرم درد داشتی مجبور شدم زنگ بزنم به آبجی فاطمه که بیاد به خانه...
11 آذر 1393

یکسال و نیمگی

یکسال و نیمه شدی ماه من امروز هشت آذر  یکسال و نیمه شدی و در واقع یکسال و نیم بعلاوه نه ماهه که من و بابا جونی از وجود نازنین تو در دنیای خودمون سرمستیم و خدا رو برای این هدیه گرانبها بی اندازه شاکر عزیز دلم خیلی بزرگ ، عاقل ، فهیم ، مهربون و و و ... شدی. از مدتها قبل تقریبا بیشتر حرفهایی رو که بهت میگیم رو می فهمی و تازه خیلی وقتها به مامانی کمک می کنی. يکسال و نیمگی . 18 ماهگی . چه زود رسید . چشم بهم زدنی 18 سالگی میاد و یه دختر بزرگ شدی . جوجه کوچولوی شیرین زبون و خوش ادای من امروز یکسال و نیمه شدی .  فدای اون ماما گفتنت بشم که تا از خواب بیدار میشی میگی مامي حتی وقتی که نصفه ش...
8 آذر 1393

سوراخ کردن گوش

روز سه شنبه 27 آبان 93 مصادف با یک و سال و پنج ماه و نوزده روزگی، آوا کوچولو در مطب دکتر سوسن رمضانیان به همراه من و خاله سارا گوشهای زیبایش را سوراخ نمود .
8 آذر 1393

اسباب کشی

روز چهارشنبه مورخ 93/6/16 اسباب کشی داشتیم خانه جدید پله دارد و شما که عاشق پله هستی سریع از پله ها می روی بالا من برای اینکه نیفتی هول می شوم می گم برو داخل اتاق خودت و توسریع می روی داخل اتاقت شب اول که آمدیم شما به خاطر باد پنکه سرما خوردی و تب هم داشتی و من درحین چیدن وسایل کار پرستاری از شما هم انجام می دهم
22 شهريور 1393

یکسال و سه ماهگی

امروز 93/6/8 آوا گل مامان یکسال و سه ماهه شده دو و سه شبی است که دختر مهربونم تب دارد از استرس اصلا نخوابیدم 8 تا دندان دارد و دو تا از دندانهای قسمت بالا ی آوا خانم نیش زده فکر کنم تبش هم به خاطر دندانهایش است . قد : 81 سانتی متر وزن : 10/100 گرم دورسر : 47 سانتی متر
8 شهريور 1393